سحر بیاتی: باد پاییزی ابرها را با خودش سوغات آورده و مردم خسته از گرمای تابستان، باران را به ‌انتظار نشسته‌اند اما در همین نزدیکی هستند کسانی که همین ابرهای باران‌زا، غم به دل و سفره‌هایشان می‌باراند.

کارگران فصلی


اینجا میدان امام حسین(ع) تهران است. در میان عبور و مرور مردم عادی شهر اگر کمی دقت کنی، در گروه‌های چند نفره، مردان آفتاب‌سوخته‌ای را می‌بینی چشم انتظار وانت‌هایی که برای بردن کارگر، لحظه‌ای توقف می‌کنند و ناگهان سیل جمعیت حمله‌ور می‌شود و از یکدیگر پیشی می‌گیرند برای سوار شدن و رفتن بر سر کاری حتی برای یک روز.

این مردان همان کارگران فصلی هستند؛ کسانی که از وضع زندگی خود راضی نیستند و صرف‌نظر از آرزوها و آمالی که هر انسانی در سر می‌پروراند به‌دنبال لقمه نانی هستند که به سفره‌های کوچک خانواده‌های خود ببرند.

آنها در کارگاه‌های ساختمانی‌، مشاغل خدماتی و ساده‌ترین کارهایی که به قدرت‌بدنی نیاز دارد، به‌دنبال کار می‌گردند؛ کارهای یک روزه و چند روزه بدون هیچ‌گونه حق‌بیمه‌، مرخصی یا هر حقوقی که یک کارگر باید از آن برخوردار باشد. ابراهیم احمدی تبار از دست‌اندرکاران اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور می‌گوید: «کارگران فصلی بیمه ندارند» و اضافه می‌کند: «به‌دلیل اینکه ماهیت کارهای فصلی، دائمی نیست، روابط کاری بین کارگر و کارفرما به‌صورت توافقی صورت می‌گیرد و هر دستمزدی که کارفرما برای انجام کار مورد نظر خود اعلام کند، کارگران می‌پذیرند. این در حالی است که در بسیاری از موارد سخنی از بیمه‌شدن به میان نمی‌آید».

حسین خسروانی، استاد دانشگاه نیز در این‌باره می‌گوید: «در اکثر کشورها به‌دلیل ماهیت برخی از فعالیت‌ها، با پدیده‌ای به نام کارگران فصلی مواجه هستیم. صنایع به‌منظور دستیابی به بهره‌وری بالاتر ناچارند به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند تا در کنار نیروهای ثابت و دائمی در مواقع ضروری از کارگران موقت نیز بهره بگیرند. از این‌رو اصل وجود کارگران فصلی قابل‌قبول است اما باید تمهیداتی در نظر گرفته شود تا زندگی کارگران فصلی در دوران بیکاری و زمان‌هایی که به کار اشتغال ندارند، با مخاطرات جدی اقتصادی مواجه نشود».

وی می‌افزاید: «ضعف در سازماندهی کارگران فصلی به‌عنوان نیروی انسانی جوان و فعال باعث شده که انرژی آنها نه تنها در سازندگی صرف نشود بلکه راکد و حتی مخرب باشد».

این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: «عده‌ای معتقدند باید مؤسساتی صرفا به‌منظور ارائه کارهای خدماتی به‌وجود آیند که اینگونه افراد را به استخدام خود درآورند و مانع از پراکندگی در سطح شهر باشند تا افراد با این مؤسسات وارد مذاکره شوند و در نهایت ارائه خدمات بیمه و مزایای آن نیز برای این دست نیروها فراهم شود».کارگران فصلی 3گروه هستند؛ کارگران فصلی‌ای که سر کوره‌ها کار می‌کنند یا کارگرانی که در تابستان و بهار سر زمین هستند و در مواقع بیکاری برای کارهای ساختمانی به شهرها آمده و کار می‌کنند. گروه دیگر در بخش کشاورزی هستند و براساس فصل کار می‌کنند.

سازمان فنی و حرفه‌‌ای کشور مسئولیت آموزش مهارت‌ها به این کارگران را بر عهده دارد، اما تاکنون یادداشت تفاهمی بین شهرداری و سازمان فنی و حرفه‌ای کشور اجرا نشده است و عدم‌همکاری ارگان‌های مختلف با شهرداری منجر به مسکوت ماندن طرح‌های ساماندهی این افراد شده است.

آمارهای رسمی نشان می‌دهد بیش از یک میلیون و 500 نفر کارگر در بخش ساخت‌و‌ساز کشور مشغول به‌کار هستند، اما آمار دقیق کارگران فصلی در تهران مشخص نیست و این مانعی اساسی بر سر راه برنامه‌ریزی، مدیریت و اشتغال آنان است.
به گفته کارشناسان اگر ستاد ساماندهی کارگران فصلی در شهرستان‌ها فعال شود، پدیده مهاجرت به پایتخت تا حدودی متوقف خواهد شد، تعداد کارگران فصلی در تهران کاهش می‌یابد و شهر شکل نامطلوب و آشفته نخواهد داشت.

مهاجرت برای یک لقمه نان

جوانی بلند قامت اما تکیده با صورتی آفتاب‌سوخته در میان کارگران میدان امام حسین ایستاده که روی هجوم بردن به وانت‌باری که برای بردن کارگر آمده را ندارد.

سلیم می‌گوید‌: «اهل زابلم دیپلم هم گرفته‌ام‌. هزینه خانواده بالاست. در شهر خودمان کار نیست. 3 تا خواهر دارم و یک پدر بیمار و مادربزرگی که با ما زندگی می‌کند. من برای کار به تهران آمده‌ام و حاضرم هر کاری بکنم که نان حلال سر سفره پدرم ببرم. در شهر ما جوان‌ها اگر کار نداشته باشند یا از شهر کوچ می‌کنند یا با گروه‌های قاچاق مواد‌مخدر کار می‌کنند که هزار بلا سرشان می‌آید».

صادق که گفت‌وگوی من و سلیم را شنیده جلو می‌آید و می‌گوید: «من هم از شاه‌آباد آمده‌ام. در شهر ما کار نیست. بیشتر جوان‌ها یا کوچ کرده‌اند به امید کار یا در شهر مانده‌اند و به راه خلاف می‌روند. من پدر ندارم و پسر بزرگ خانواده‌ام. در یک کارگاه تولیدی لباس کار می‌کردم. صاحب کارم ورشکسته شد بنده خدا حق و حقوق مرا هم داد ولی بعدش کاری پیدا نکردم. نمی‌توانم به شهر خودمان برگردم. خانواده‌ام منتظر پولی هستند که هر ماه برایشان می‌فرستم».علاوه بر سردرگمی کارگران فصلی در کلانشهری چون تهران، مسئله دیگر خالی شدن شهرهای کوچک از سکنه و مهاجرت روستاییان و عشایر به شهرهای بزرگ برای پیدا کردن کار و پیدا کردن قوت لایموت است.

گویی دیگر سهام عدالت یا توزیع یارانه هم کارساز نیست و وای به روزی که قانون هدفمندسازی یارانه‌ها اجرایی شود. در آن شرایط باید با مناظری چون صف‌های طولانی‌تر کارگران بیکار مواجه شویم که به امید یک روز کار و یک روز دستمزد در میادین شهر به انتظار نشسته‌اند؛ آن هم در زمانه‌ای که دولت پیشنهاد مهاجرت معکوس را مطرح کرده است.

در پیشنهاد دولت هم می‌توان به وضوح اعتراف به تقسیم ناعادلانه امکانات را مشاهده کرد. نکته مهمی که از مفهوم این پیشنهاد می‌توان برداشت کرد تفاوت امکانات شهر تهران با سایر نقاط کشور و مخصوصا شهرستان‌های محروم است.
وقتی که دولت پیشنهاد افزایش 50درصدی حقوق را به کارمندانی که آمادگی خود را برای مهاجرت به مناطق محروم اعلام کرده‌اند مطرح می‌کند، نشان می‌دهد که امکانات تا چه حد در تهران و سایر نقاط کشور ناعادلانه توزیع شده است.

نبود نیروی کار جوان در روستاها، بیکاری مزمن در شهرهای کوچک، هدر روی سرمایه‌های انسانی و مادی در بخش‌های کوچک اقتصادی در شهرها و روستاها، کاهش میزان مهارت نزد نیروهای کار جوان به‌دلیل غیرمتمرکز بودن آنها، عدم‌تمایل نیروی کار غیرماهر به فراگیری مهارت به‌دلیل نبود زمینه‌های فعالیت در روستاها و شهرهای کوچک، افزایش تورم در شهرهای بزرگ، معضلات اجتماعی و خانوادگی و تعطیلی بسیاری از واحدهای کوچک صنعتی در شهرهای کشور، افت تولید در بخش کشاورزی، صنعت و صنایع‌دستی و... در حالی اتفاق می‌افتد که بازارهای ایران را کالاهای وارداتی به‌ویژه کالاهای چینی فرا گرفته است.

مسئولان دلیل اصلی ارزان تمام‌شدن نرخ کالاهای چینی را وجود نیروهای کار ارزان‌قیمت در چین اعلام می‌کنند درصورتی که در ایران میزان بالای بیکاری و وجود کارگرانی که به هیچ حقوقی غیراز دستمزد روزانه دسترسی ندارند، نشانه مدیریت ناکارآمد نیروی انسانی است. چطور می‌شود که ما به جای فراهم‌کردن بستر مناسب برای تولیدکنندگان داخلی‌، اشتغال‌زایی و مدیریت این نیروهای جویای کار دست به دامان چینی‌ها می‌شویم که برای ما پاپوش و تن پوش بدوزند؟

اشتغال به مشاغل قانونی در ادبیات هر ملتی مترادف با معانی‌ای چون فعالیت، سازندگی، پیشرفت، توسعه، آبادانی و در یک کلام به معنای جریان‌داشتن زندگی است. از سوی دیگر بیکاری در تمامی ملل به معنای رکود، بدبختی، پسرفت، ایجاد معضلات اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی مانند فروپاشی خانواده و طلاق، فساد، بزهکاری و جنایت و در یک کلام به مفهوم توقف جریان زندگی است و این کارگران فصلی نیروهای انسانی‌ای هستند که جوامع پیشرفته آنها را سرمایه‌های نامحسوس می‌نامد؛ سرمایه‌هایی که در کشور ما هدر می‌روند.

با آغاز فصل سرد کارگران فصلی برای رساندن لقمه نانی به سفره خانواده‌‌هایشان درمی‌مانند و فکرهای صادق شاید به ذهن تک‌تک آنها برسد و گرسنگی و خالی بودن سفره نان، آنها را وادار کند از دیوار خانه‌ای بالا بروند آن‌وقت ما در صفحات همین روزنامه‌ها آه و ناله سر می‌دهیم که شهر در امن و امان نیست و مسئولان برای نمایش اقتدار خویش آنها را بازداشت کرده و تنبیه می‌کنند. اما چه کسی در برابر سفره‌های خالی آنها احساس مسئولیت می‌کند؟

کد خبر 119136

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز